سلام....
جالب بود.....
خدايا ما ها به كجا مي خوايم برسيم كه شهدا رو داريم فراموش مي كنيم....
يادمون رفته .......
خدايا خودت كمك كن.....
بنام حضرت دوست
سلام
اگر سري به كلبه حقيرانه ما بزنيد سرافرازمان نموده ايد.
منتظر نگاه گرمتان در قاب شيشه اي وبلاگم هستم.
موفق باشيد و سربلند
با عرض سلام مجدد:
نيت عرض ادب و بهرمندي از هنر نمايي قلم متعهدانه و توانايتان بود.
اي كاش توفيق زيارتتان را در جلسات نقد وبلاگ كه هر هفته در روزهاي يك شنبه در سراي كتاب فرهنگسراي دانشجو برگزار مي گردد( از ساعت 17 الي 19) داشته باشم.
ايام به كام و التماس دعا
هو الشهيد ...
سلام ...
كاملا حق با شماست .. اين فرهنگ شناسونده نشده ... اگر هم كسي چجيزي گفته از اين گفته كه وقتي جنگ بود اونا چه طور عمل كردن ... غافل از اين كه الان جنگ نيست و خيلي ها نمي تونن چيزايي كه براشون تعريف مي كنيد با زندگي الانشون تطبيق بدن ...
كار بايد ريشه اي باشه ... شناسوندن سيره ي شهدا قبل از جنگ يا در حين جنگ اون قسمتايي كه الانم مي شه براشون نمود پيدا كرد ...
انشالله اگر خدا بخواد داره يه كارايي مي شه ...
مراحل اوليه رو كه پشت سر گذاشت خبرتون مي كنيم ... انشالله مي تونيم ر كمكتون حساب باز كنيم كه ؟
يا علي
سلام .سال نو جديد .زيارت قبول
ايول بابا عجب وبي داري .بابا تو ديگه كي هستي ؟
من اومدم .بي زحمت شما هم بيا يه سري به ما بزن .البته وقتي به روز شدم خبرت مي دم .
با عرض سلام و احترام:
اين روزها وقتي كاروان راهيان نور را مي بينم ، ياد جانبازاني مي افتم كه گوشه ي آسايشگاه ها غريبانه افتاده اند...
چرا مرده پرستي مد روز شده؟!!!
چرا آب و خاكي كه به واسطه ي همين جانبازان عطر و بو گرفته ، جايگزين بزرگ مردان عاشقي ميكنيم كه هر نفسشان سرود عشق و است و رهايي؟!
آخ دلم داره مي تركه...
خدا خيرت دهد حضورت ، يادت ، و ذكرت ، آرامبخش جان است
اجركم عندالله
هيچ چيز ندارم بگم چز سكوت و اشك.
يا علي . التماس دعا
خدا خيرت دهد به درستي فرمودي...
متاسفانه رسم شده است که عادت کنيم به يک مشت استخوان و پلاک و چفيه! ولي از فرهنگ چفيه و پلاک دور شويم....شايد مي خواهند ندانيم چه چيزي يا فرهنگي يا تدبيري باعث شد تا اين پلاک و چفيه ارزش يابد...
بدرستي فرموديد که غم غربت ياران سفر کرده اين روزها بيشتر احساس مي شود...
خدا کند فرهنگ شهدا را درک کنيم....
اجرکم عندالله
ايام به کام و التماس دعا